راستش را بخواهی با اینکه این‌ همه تلاش میکنم خیلی چیزها را در زندگیم بازبینی کنم و اسیر کلیشه‌ها نشوم؛ گاهی بعضیشان گریبانم را میگیرد.
" معمولا دخترها مقصرند." این فرض از آن اول تاریخِ آدمیزاد بوده و حوا ادم را گول زده! هر پادشاهی سرنگون شده پای یک زن حیله گر در میان بوده یا وقتی به کسی میشود حتما کرم از خود درخت است.
 هرچه سعی میکنم اسیر این کلیشه‌ی منتقل شده در روح بشر نشوم گاهی از دستم در میرود. وقتی کسی از من خوشش می اید خودم را ملامت میکنم که لابد من کاری کرده‌ام. شاید باورت نشود من هنوز گهگاهی به آن جانباز قطع نخایی فکر میکنم که با ۵۰ _ ۶۰ سال سن در آسایشگاه عاشق من شده بود و میگفت شبیه فرشته‌ها هستم. یک روز هم حالش بد شد. در حالیکه نه من فرشته بودم نه کاری کرده بودم که در این پیش امدن دخیل باشم ولی هنوز برای آن اتفاق احساس گناه میکنم.
اینکه ما دخترها حتی در روابط abusive هم احساس گناه میکنیم نمیدانم کی حل خواهد شد. شاید ۲۰۰_ ۳۰۰ سال بعدتر.
در این مورد هم با اینکه عقلا میدانستم من کاری نکرده‌ام اما فطرتا حس میکردم لابد کاری کرده‌ام ! که اینطور شده. ناراحتش هم بودم. بعد که فهمیدم ماجرا چطور است باز هم حس میکردم تقصیر من بوده که کلا اعتماد کرده‌ام. سر میزی نشسته‌ام که نمیدانستم چرا. زود اعتماد کرده‌ام .ساده لوح بوده‌ام. این ملامت خود خیلی غمگین و ازار دهنده است.
بعد دوباره با خودم کلنجار میروم همه چیز را مرور میکنم و به این نتیجه میرسم هیچ اشتباهی مرتکب نشده‌ام . "خودم " را میبخشم و عبور میکنم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکز تخصصی ثبت برند نیهاد خدمات سالن زیبایی ساناز بیوتی ورزش بانوان ایلیا آل خمیس آسمان کویر بررسی و تحلیل ادیان و اعتقادات اهواز درس کلاس نهم، خانه ریاضیات اردبیل روياي کودکانه